وقتی که بمیرم ، تن من سفره ای خواهد بود برای کرمهای گورم . وصیت کردم مرا به جای کافور با عسل بشویند و به جای کفن در نان بپیچند ، باشد که برای یک بار در کام کسانی که مرا می جوند شیرین مزه کرده باشم و بزمشان را خراب نکرده باشم .
۱. شب است و ماه می رقصد ستاره نقره می پاشد و شبنم هم ز لبهای هوس آلود زنبق بوسه می گیرد و ما چون جغد می نالیم : خداوندا!! خداوندا! تو در قران جاویدت هزاران وعده ها دادی تو خود گفتی زنا زشت است ، نگفتی هان!! ولی روزی در بستر یک رود تو با مریم عذرا زنا کردی! تفو بر خشم و بر قولت اگر مردانگی این است به نامردی قسم نامرد اگر دستم به قرآنت بیالایم!!