-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 19 تیرماه سال 1384 22:08
برای دیدن تو هر بار که نمره عینکم بالاتر می رود باید نزدیکتر بیایی ای کاش کور می شدم!!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 9 اردیبهشتماه سال 1384 01:00
برای دیدن تو آسمان هم به عشوه های زنانه ات حسادت می کند! تو آنچنان نرم و لطیف قدم بر می داری و به نزدیکم میایی که حتی وقتی در آغوشت می کشم بودنت را رویا می پندارم !!!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 19 اسفندماه سال 1383 00:29
یه دریا بغض تو گلومه یه دریا گریه تو چشمام یه صحرا تنهایی تو دلم.... خشکیده و بی رنگ و یخزده بی رویا و بی امید ناپدید در زمستان بی پناهی ها دوباره اما سبز می شم صبر می کنم بهار بیاد زنده می شم دوباره صبر می کنم تا تو بیای .....
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 1 اسفندماه سال 1383 00:47
گفتی : دلم برات تنگ شده... خب ... این خوبه! از شنیدنش خوشحال شدم اما یه چیزی داره قلبمو سوراخ میکنه : - کدوم دلت ؟ -کدوم دلتنگیت ؟ -برای کدام « تو » ؟ کاش می دونستم .....
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 28 دیماه سال 1383 01:07
با یاد تو به خواب رفتم به خوابم آمدی.. ای کاش می مردم و بیدار نمی شدم!!!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 4 دیماه سال 1383 02:50
افسون نگاهت گداخته ای شد جاری بر جان و روانم میدانم.. تا ابد در دام افسونت گرفتار خواهم ماند!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 20 آذرماه سال 1383 01:20
خسته ام کردی ! خسته.... برای داشتنت هر آنچه که گفتی کردم اما نگه داشتنت آنقدر سخت است ٬ که ترجیح می دهم نداشته باشمت !!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 6 آذرماه سال 1383 03:44
از بلور شب ، تا طلوع روز راه درازیست ... و من در تمامی طول راه بدون هیچ همراهی ، تا به صبح به هر بومی که رسیدم از غصه عشق خودم و تو برایش گفتم چرا که شوم تر از این قصه تا بحال نشنیده ام ...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 29 آبانماه سال 1383 00:19
تو که بودی هیچ گاه به غروب نمی اندیشیدم، وهر غروب برایم طلوع فردایی همراه با تو بود، حالا که رفتی غروبها چقدر برایم دلگیر شده و هر غروب برایم، آغاز فردایی بدون دستان توست!!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 24 آبانماه سال 1383 00:47
بگو تنوره های کدامین آتش هُرم تنت را در یادم زنده می کند؟ رقص شعله های کدامین شمع طنازی اندامت را در ذهنم جاودان می کند؟ عذاب کدامین جهنم گناه دوست داشتنت را دوباره شیرین می کند؟ بگو .......
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 8 آبانماه سال 1383 01:53
دلم می خواست می مردم .... اون لحظه ای که فهمیدم من یک دنیا حس بودم اما تو ٬ سخت در اشتباه بودی! دلم می خواست می مردم ... اون لحظه ای که فهمیدم ٬ از کدامین دریچه مرا می نگری!! دلم می خواست می مردم ... اون لحظه ای که فهمیدم برای همیشه برایت مرده ام !!!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 1 آبانماه سال 1383 01:43
تو را دوست دارم... اما هر روز این دل کوچکم برایت کوچکتر می شود! دلم کوچک می شود اما، همیشه برای تو جا دارد! حتی اگر تا صبح برای تو بگریم این گریه ها بهانه نیست شعر کودکانه نیست این گریه ها.... کوچکتر شدن دل من است که می بارد!!!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 24 مهرماه سال 1383 01:45
به تو اعتماد نمی کنم.... وقتی دستم را فشردی می ترسیدم انگشتانم را دزدیده باشی وقتی مرا بوسیدی دندانهایم را شمردم!! اما دوستت دارم !!!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 17 مهرماه سال 1383 01:20
کرمها جشن گرفته اند از اینکه روزی مرا خواهند خورد! تو نیز که همیشه در قلب من جا داشتی باید فراموش شوی آنها تو را هم می بلعند!!!
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 30 شهریورماه سال 1383 01:23
درشکه ای می خواهم سیاه که یاد تو را با خود ببرد یا نه نه.... یاد تو باشد مرا با خود ببرد!!!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 27 شهریورماه سال 1383 02:42
آفتاب را به تو نمی دهم تا خرده خرده بشکنی اش و از آن هزار ستاره بسازی! ماه را به تو نمی دهم تا به خاطر کوه نور ، دریای مروارید را انکار کنی! ستاره ها را به تو نمی دهم تا بگویی خوشا شب های بی مهتاب! آسمان را به تو می دهم.. تا ندانی که چه باید کرد!!!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 15 شهریورماه سال 1383 01:27
maybe i´m addicted i´m out of control but you´re the drug !!that keeps me from dying maybe i´m a lier but all i realy know is !!you´re the only reason i´m trying
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 9 شهریورماه سال 1383 02:09
نمی خواهم برایم اشک بریزی اشکهایت را برای صبحانه مان نگه دار نیمرو با قطره های اشک تو عجیب می چسبد!! امشب بیا بزنیم زیر خنده و به مضحکه ای بخندیم که روز هایمان را تاریک تر از شبهای مان رقم زده است!!!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 1 شهریورماه سال 1383 01:59
چه لطیف است حس آغاز دوباره و چه زیباست رسیدن دوباره به روز آغاز تنفس.. و چه اندازه عجیب است ، روز ابتدای بودن! و چه اندازه شیرین است امروز روز میلاد... روز من!! روزی که من.... آغاز شدم!!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 28 مردادماه سال 1383 02:18
یادته سوار قایق شدیم قایقی که سوراخ شد وسط دریا ترسیدی غرق بشیم و من همه آبها رو خوردم دریا خشک شد ماهی ها مردند و تو زنده ماندی !!!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 23 تیرماه سال 1383 02:21
شب است و ماه می رقصد ستاره نقره می پاشد ، و شبنم هم ز لبهای هوس آلود زنبق بوسه می گیرد و ما چون جغد می نالیم: خداوندا... خداوندا، تو در قرآن جاویدت هزاران وعده ها دادی تو گفتی که نامردان بهشت جاویدت را نخواهند دید تو خود گفتی زنا زشت است نگفتی هان! ولی روزی تو در بستر یک رود با مریم عذرا زنا کردی! تفو بر خشم و بر قولت...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 8 تیرماه سال 1383 02:36
شب که می خوابی یادت باشد نردبان خانه را بخوابانی حوض را هم خالی کن ماه اگر به زیبایی تو دست بیابد دیگر سراغ از شب هیچ بی ستاره ای نمی گیرد یادت که نمی رود !!! من بی ستاره ام
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 3 تیرماه سال 1383 02:24
ای کاش می توانستم خون رگان خود را من قطره قطره قطره بگریم تا باورم کنند ای کاش می توانستم....
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 25 اردیبهشتماه سال 1383 16:39
برگی تنها و غمینم با شنلی زرد اینک پایی بزرگ بر فراز سرم خیمه بسته است آری فرود خواهد آمد!!!!!!! ۲.روزهای سختی رو طی می کنم خدایا کمکم کن!!!!
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 6 اردیبهشتماه سال 1383 02:42
سخنی بگو ، قاطر خسته ام! فیلسوفک خاموش! سخنی بگو خیره به راههای همه روزه ات به چه فکر می کنی؟! اندیشه های درازت به هیچ نقطه ای نمی رسند اما به مقصد می رسند سواران گًرُده سوزان تو!! شمس لنگرودی
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 1 اردیبهشتماه سال 1383 02:51
شب و بی چراغی و این کوچه های پرت من و این پاهای بلاتکلیف!! خیابانهای رنگ به رنگ درمان روزمرگیهایم نمی شوند دیوارهای فاصله فراتر از انتظار ماست چند ایستگاه طی نشده؟چند راه نرفته؟ ما تا انتهای جهان چقدر فاصله داریم؟؟؟ ؟؟؟
-
باران بهاری
چهارشنبه 26 فروردینماه سال 1383 03:00
زیبا ، آمده بودی تا مرا به باران دعوت کنی دستبندم را اما ندیدی خودم هم نمی بینم!! امروز چقدر شبیه همه کسی کنار این باران حتی عکست عکس همه است اگر برف می بارید آدم برفیها همه شبیه تو بودند آب می شدند!!! ۲. تولد دوباره بلاگ اسکای بر مردم بلاگ پرور ایران مبارک باد!!
-
عاشق دیوانه
شنبه 8 فروردینماه سال 1383 01:02
اگر بگریم گویند که عاشق است اگر بخندم گویند که دیوانه است پس می گریم و می خندم که بگویند یک عاشق دیوانه است!!
-
سال نو مبارک
دوشنبه 3 فروردینماه سال 1383 00:44
بهار با تمام زیباییهایش تقدیم به شما!! سالی سرشار از موفقیت و پیروزی داشته باشید.
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 16 اسفندماه سال 1382 23:46
وصیت نامه وقتی که بمیرم ، تن من سفره ای خواهد بود برای کرمهای گورم . وصیت کردم مرا به جای کافور با عسل بشویند و به جای کفن در نان بپیچند ، باشد که برای یک بار در کام کسانی که مرا می جوند شیرین مزه کرده باشم و بزمشان را خراب نکرده باشم . از: فانوس