افسون نگاهت
 گداخته ای شد
جاری بر جان و روانم
 میدانم..
 تا ابد
 در دام افسونت
 گرفتار خواهم ماند!

نظرات 1 + ارسال نظر
[ بدون نام ] دوشنبه 7 دی‌ماه سال 1383 ساعت 09:04 ق.ظ

سلام خوبی.سوتفاهم پیش نیاد با آفی که گذاشته بودی.نا امیدی....ببین فکر کنم خطهای اینترنت خرابه.چون برای من هیچ آفی نیومده.اتفاقا نگرانت بودم.خوشبختانه یک نشونی ازت دیدم.خلاصه به فکرت هستم.یک سر از این ورا.جای فقیر فقرا هم بیاد ومنت بگذارید ...اینم تقدیم به تو:
می رودصبح و اشارت میکند*** کاین گلستان خنده واری بیش نیست(بیدل)

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد