-
[ بدون عنوان ]
جمعه 15 اسفندماه سال 1382 00:30
۱. شب است و ماه می رقصد ستاره نقره می پاشد و شبنم هم ز لبهای هوس آلود زنبق بوسه می گیرد و ما چون جغد می نالیم : خداوندا!! خداوندا! تو در قران جاویدت هزاران وعده ها دادی تو خود گفتی زنا زشت است ، نگفتی هان!! ولی روزی در بستر یک رود تو با مریم عذرا زنا کردی! تفو بر خشم و بر قولت اگر مردانگی این است به نامردی قسم نامرد...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 1 اسفندماه سال 1382 02:54
من فردا امروز رای نمی دهم !!! شما چطور؟؟
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 24 بهمنماه سال 1382 03:07
از وبلاگه نیکان : در عرض یک دقیقه میشه یک نفر را خرد کرد! در یک ساعت میشه عاشق یک نفر شد در یک روز میشه یک نفر را دوست داشت ولی ای وای.........ای وای ای وای یک عمر طول می کشه تا یک نفر را فراموش کرد!!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 22 بهمنماه سال 1382 02:09
۱. خاموش شدیم و سخن نکفتیم مردم سکوت ما را عیب دانستند سخن گفتیم لیک گفتند : بسیار سخن می گویید باز خاموش شدیم و چیزی نگفتیم گفتند : با سکوت می فریبند سخن گفتیم و پنداشتند ما نیز نیرنگ داریم......!! ؟؟؟ ۲. حکایت این روزهای مردم ایران چقدر شبیه این شعره!!!! ما خیلی بدبختیم!! باور کنید.
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 21 بهمنماه سال 1382 02:18
۱. آخرین میخ هم بر تابوت اصلاحات کوبیده شد اصلاحات ، فردایی بهتر ، ایران برایه همه ایرانیان همه شعارهاییه که باید تحقق اونا رو تو رویاهامون دنبالش باشیم !! یه برگشت به عقب کامل !! استبداد مطلقه ، مجلس فرمایشی ، نمایندگان ثناگوی شاه مستبد ، خلاصه ، که میگه تاریخ تکرار پذیر نیست در حکومت الهی ما و سرزمین ولایی ایران همه...
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 5 دیماه سال 1382 00:37
تو نه چشم مرا تو نه قلب مرا تو نه نام مرا نه.........تو مرا دوست نداشتی!!! ۲.سال نو مبارک!!! به امید داشتن دنیایی عاری از جنگ وستیز!! مگه میشه!؟
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 29 آذرماه سال 1382 23:46
فقط برای همین یک دو ریالی جوابهای (ندارم ) شنیده ام شاید این مزد همان دستهای من است!!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 28 آذرماه سال 1382 23:52
خیابانها را فراموش کن خانه ها را که خسته تر از چشمهای توست این شهر نه تو را می شناسد نه گندمزارها را گوشه را رها کن باران سازش را کوک کرده است ؟؟؟
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 25 آذرماه سال 1382 02:26
مردی مغول نیستم که بق کرده بالای تشت خون به لخته های بر سرت ٬ با ناخنی شیار بیندازم و ملوان هم نیستم که در میخانه های سیاه بار انداز بد مستی ام را تنابنده ای توانش نباشد من من آهسته ام ٬ نرمم چون صدای رد شدن سوزن از پارچه ام و در دهان تو غسل می کنم منی که با یک نگاه گل سرخ کاسه را به رشد می آورم ؟؟؟ ۲. صدام به دام...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 11 آذرماه سال 1382 02:40
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 9 آذرماه سال 1382 01:53
هفتم آذر سالگشت خاموشی حمید مصدق است یاد او را گرامی می داریم: گاه می اندیشم خبر مرگ مرا با تو چه کس می گوید؟ آن زمان که خبر مرگ مرا از کسی می شنوی ، روی تو را کاشکی می دیدم . شانه بالا زدنت را ، ـ بی قید ـ و تکان دادن دستت که ، ـ مهم نیست زیاد ـ و تکان دادن سر را که ، ـ عجیب! عاقبت مرد ؟ ـ افسوس ! ـ کاشکی می دیدم !...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 3 آذرماه سال 1382 01:01
۱. شب که چه عرض کنم از همان اول غروب چیزی شبیه خیال تو دور سرم می چرخد سرم می چرخد می چرخد سرم می چرخد دور سرم می چرخد چیزی شبیه خیال تو از غروب که چه عرض کنم از صبح!!!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 28 آبانماه سال 1382 00:12
زمین که عاشق نور است خوب می داند که چرا به دور تو می گردم!! (غریب )
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 25 آبانماه سال 1382 00:50
1. آفتاب را به تو نمی دهم تا خرده خرده بشکنی اش و از آن هزار ستاره بسازی ماه را به تو نمی دهم تا به خاطر کوه نور ، دریای مروارید را انکار کنی ستاره ها را به تو نمی دهم تا بگویی خوشا شبهای بی مهتاب آسمان را به تو می دهم تا ندانی که چه باید کرد!! ( یدالله مفتون ) 2. تنها و دلگیر هستید ؟ دنبال کسی می گردید که با هاش صحبت...
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 21 آبانماه سال 1382 00:13
برای دیدن تو هر بار که نمره عینکهایم بالاتر می رود باید نزدیکتر بیایی کاش کور می شدم!!!
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 13 آبانماه سال 1382 00:53
وقتی که می رفتی بهار بود تابستان که نیامدی پاییز شد پاییز که بر نگشتی پاییز ماند زمستان که نیایی پاییز می ماند تو را به دل پاییز ی ات فصلها را به هم نریز!!! (مجید محمدی ) ۲: نمی دونم این همه جار و جنجال برای بازگشت دو به اصطلاح خبرنگار چه معنی می ده؟!! ۳: ختنه زنان ایده ای جدید از شیوا خانم می تونید اینجا بخونید. یا حق
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 12 آبانماه سال 1382 00:30
به سرگذشت خویش می اندیشم و به جاده روبرو که مرا در ابهام خود گم می کند -مگر اختر بختم از کدام سو سر زد که پیوسته طالعم بر مدار درد می چرخد لطفا در صورت بازدید از این صفحه تو نظر خواهی شرکت کنید متشکرم
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 11 آبانماه سال 1382 01:42
خطی کشیده اند از اینجا تا کنار آنهمه تردید باید به راه بیفتم حتما جایی اواسط این راه ناگریز دسته گلی مانده است که کسی به آب نداده باشد!!!
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 10 آبانماه سال 1382 00:01
همیشه هوای دلم هوای تو بود و همیشه سنگی بود که به سینه بکوبم ستاره ها که شروع می شوند تو شروع می شوی نگران نبودم که نگرانم نیستی دوریت تجربه ایست تازه در این لحظه های دیر گذر پاییزی......
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 9 آبانماه سال 1382 01:00
درخت سیب باغچه آدم را به یاد گناهان بدوی می اندازد چه عشوه های درشتی! سرخ تر از این نمی شود انگار سیب را آفریده اند که آدم با کسی بخورد نیستی اما که سیب ها می افتند!!!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 9 آبانماه سال 1382 00:27
نمی دانم مرگ چگونه وارد این اتاق شده است تمام درها را بسته ام پنجره ها را نیز...... این مرگ امانم نمیدهد یکسره جان می طلبد من که تمام درها را بسته ام پنجره ها را نیز...........
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 15 مردادماه سال 1382 01:48
شب است و ماه می رقصد ، ستاره نقره می پاشد و شبنم هم ز لبهای هوس آلود زنبق بوسه می گیرد و ما چون جغد می نالیم : خداوندا خداوندا ! تو در قران جاویدت هزاران وعده ها دادی ، تو گفتی که زنا زشت است ، نگفتی هان! ولی روزی ، تو در بستر رودی با مریم عذرا زنا کردی!؟ تف بر خشم و بر قولت اگر مردانگی این است! به نامردی قسم نامرد...
-
[ بدون عنوان ]
یکشنبه 11 خردادماه سال 1382 00:14
یک دو سه را با مطالب جالب از این به در این مکان زیارت خواهید کرد سر بزنید!!