به تو اعتماد نمی کنم....
وقتی دستم را فشردی می ترسیدم انگشتانم را دزدیده باشی
وقتی مرا بوسیدی
دندانهایم را شمردم!!
اما
دوستت دارم!!!

کرمها جشن گرفته اند
از اینکه
روزی
مرا
خواهند خورد!
تو نیز که همیشه در قلب من جا داشتی
باید فراموش شوی
آنها تو را هم می بلعند!!!

درشکه ای می خواهم سیاه
که یاد تو را با خود ببرد
یا نه
نه....
یاد تو باشد
مرا با خود ببرد!!!